هدف استراتیژی و دورنمای اداره

هدف استراتیژی ملی محیط زیست بهبود کیفیت زندگی مردم افغانستان از طریق تحفظ، نگهداری و بهبود محیط زیست کشور، میباشد. این استراتیژی در جهت فراهمی رهنمود ها به خاطر شامل ساختن مسایل محیط زیستی وپالیسی ها در اولویت های انکشافی افغانستان، بمنظورکمک با رشد متزاید اقتصاد و کاهش فقردرکشور، از یک شیوه منسجم استفاده مینماید.


اهداف ذیل باید حاصل گردد:

  • تأمین یک محیط زیست پاک و سالم برای مردم افغانستان
  • دست یابی به رشد پایدار اقتصادی و اجتماعی با حفظ اساس منابع طبیعی و محیط زیست کشور
  • تأمین ادارۀ مؤثر محیط زیست کشور از طریق سهمگیری کلیه ادارات ذیعلاقه

استراتیژی ملی محیط زیست موجوده بالای دوهدف اساسی تمرکز نموده و شش استراتیژی موضوعی را اساس گذاری مینماید:
پالیسی ها و اهداف دارای اولویت:

  1. حاکمیت/کنترول محیط زیستی
  2. تنظیم محیط زیستی

استراتیژی های موضوعی:

  1. جنگل داری و چرا گاه ها
  2. ساحات حفاظت شده و تنوع حیات
  3. آب و تالاب ها رستاق،
  4. کیفیت هوا
  5. تنظیم زباله های شهری و تنظیم محیط زیستی صنعتی
  6. تعلیمات و آگاهی محیط زیستی

مقدمه

محیط زیست در چارچوب استراتیژی انکشاف ملی افغانستان(ANDS)، دو بار بازتاب یافته است. در مفهوم محدود سکتوری، این یک معیار/محک توافقنامه افغانستان است که در محدوده گروپ کاری منابع طبیعی و محیط زیست (WG14-3.6) مربوط به گروپ مشورتی زیربنا و منابع طبیعی (CG3) قرار میگیرد. در مفهوم وسیعتر آن، محیط زیست همچنان یک موضوع مشترک است که باید در چارچوب وسیع انکشافی افغانستان گنجانیده شود. بطور مشخص، محیط زیست باید در هر بخش برنامه از طریق انکشاف معیار/محک های پالیسی شامل گردد تا اطمینان حاصل شود که دولت، مراجع تمویل کننده و ادارات تطبیق کننده از نورم های معین شده در مورد شامل ساختن ملاحظات محیط زیستی در طرح و تطبیق پروژه ها پیروی می کنند و نظارت و ارزیابی کافی را در مورد اثرات محیط زیستی بالای پروژه های بشری و انکشافی انجام میدهند.

منحیث یک مسئله مشترک، مسئولیت تصیم گیری محیط زیست میان حامیان مختلف و سطوح مختلف پالیسی مشترک می باشند. اداره ملی حفاظت از محیط زیست (NEPA) منحیث یک نهاد تنظیم کننده، پالیسی سازی و هماهنگ کننده ایفای عمل مینماید در حالیکه سایر وزارت های اجرائی و سایر سازمانهای دولتی و مقامات ملی و فرعی دولت، مسئول تنظیم محیط زیستی و منابع طبیعی سطوح پایین می باشند.بناءَ NEPA بعنوان یک مرجع طراز اول محیط زیست در افغانستان شمرده میشود. هرچند انکشاف وفعالیت حاکمیت و اداره محیط زیستی به بیش از یک نهاد تعلق میگیرد.

محیط زیست ، مطابق تعریف قانون محیط زیست و در این استراتیژی گنجانیده شده، اجزای فزیکی، بیولوژیکی و بشری افغانستان و نیز عمل متقابل میان این اجزا را احتوا میکند. محیط زیست به ذات خود یک مفهوم جامع بوده و شامل فعل و انفعالات متعدد میباشد. مطابقتاَ، تنظیم محیط زیست بایست بر بنیاد اثرات متقابل فزیکی و اجتماعی استوار باشد که وضعیت کلی محیط زیست بشمول منابع طبیعی را متضرر میسازد. حاکمیت/کنترول محیط زیستی بنیاد ایست که تنظیم محیط زیستی با آن اداره می گردد. حاکمیت/اداره محیط زیستی یک پروسه وسیع است که نهادها، پالیسی ها، ابزار تنظیم و معلومات و جوانب ذیعلاقه همآهنگ می شوند تا قادر به تنظیم واداره محیط زیست گردند.

حاکمیت/کنترول و تنظیم سالم محیط زیستی در ایجاد شرایط لازم برای رشد پایدار اقتصادی و انکشاف اجتماعی، کمک خواهد کرد. از لحاظ عملی، عوامل تنظیم محیط زیستی ملاحظات اساسی در کلیه برنامه های انکشافی اقتصادی و اجتماعی (عودت کنندگان، صحت، معارف، تجارت و سرمایه گذاری، معادن و صنایع) و همچنان سرمایه گذاری مربوط به زیربنا (مانند ترانسپورت، انرژی و یا هم سکتور های شهری)، میباشند. همچنان، تنظیم پایدار منابع در هستۀ سکتور های زراعت، آب، زمین، جنگلداری و سکتور روستایی، قرار میگیرد. رابطه بین فقر و محیط زیست در کشور های متکی به منابع طبیعی و عقب مانده مانند افغانستان بخوبی واضح و پذیرفته شده است – مگر اینکه منابع طبیعی بطور پایدار تنظیم و مورد استفاده قرار گیرند، بعید است که افغانها از حلقۀ فقر که در آن تعداد زیاد مردم، بخصوص مردم روستایی هم اکنون قرار دارند، رهایی یابند.

ادغام سیستماتیک، مسایل محیط زیستی را هرچه عاجلتر در پروسه تصمیم گیری ، جاییکه پروسه های تصمیم گیری از فرصت های محیط زیستی بوجه احسن مستفید گردیده در نظر میگیرد و از تأثیرات منفی بالای محیط زیست جلوگیری مینماید. در اینصورت ادغام مسایل می توانددر تطابق پالیسی ها، برنامه ها و فعالیت ها با نیازمندی های دراز مدت انکشاف پایدارکمک نماید و هم در عصری سازی محتوای پالیسی انکشافی و پروسیجر ها را کمک نموده، ویک شیوه پیش گیرانه را نسبت به پاسخگویی درمقابل اثرات عندالوقوع انکشاف دهد.

چالش عمده در برابر ادغام محیط زیستی عبارت از یافتن یک پیوند استراتیژیکی و همسازی میان اولویت های انکشافی و اهداف تنظیم محیط زیستی میباشد، جاییکه مبادلات تجارتی عملاَ مورد رسیدگی قرار گرفته ودر فرصت های با لقوه که هم منابع محیط زیست و هم اولویت های کاری و انکشافی را مستفید میسازد ، سرمایه گذاری صورت میگیرد، پس شامل سازی محیط زیست(ادغام)، عبارت از یک اصل پالیسی است که محیط زیست را با جنبه های اجتماعی- اقتصادی تصمیم گیری برابر قرار میدهد.

استراتیژی ملی محیط زیست ، تاریخچۀ نو ظهور تنظیم محیط زیستی افغانستان را تایید میکند. پس ، استراتیژی مذکور بیشتربالای ظرفیت انکشافی اداره ملی حفاظت محیط زیست وتوانایی آن بخاطراجرای فعالیت های انتظامی ، هماهنگی وپالیسی سازی متمرکز میسازد که مشتمل بر حالات موجود بمنظورگنجانیدن محیط زیست از طریق تنظیم محیط زیست بشمول معیار های استراتیژی انکشاف ملی و اهداف انکشافی افغانستان میباشد.

اهداف7 MDG- : تأمین ثبات/پایداری محیط زیستی
گنجانیدن اصول پایدار انکشافی در پالیسی ها و برنامه ها و برگرداندن ضایعات منابع محیط زیستی

الی سال 2015، تناسب مردم بدون دسترسی پایدار به آب آشامیدنی مصئون، نصف خواهد بود

  • تناسب ساحه زمین که توسط جنگل پوشانیده شده
  • نسبت ساحات حفاظت شده بخاطر نگهداری تسطیح تنوع حیات
  • استفاده از انرژی بالای فی واحد تولید ناخالص داخلی
  • انتشار کاربن دای اکساید فی نفر و استهلاک کلوروفورو کاربن های کاهندۀ اوزون
  • تناسب نفوس شهری و روستایی با دسترسی پایدار به یک منبع آب بهتر


الی 2020 پیشرفت قابل ملاحظه در زندگی تقریباَ 100 میلیون ساکنین نواحی پرجمعیت شهر حاصل خواهد شد

  • تناسب نفوس که به حفظ الصحه/ تخلیه فاضلآب بهتر دسترسی دارند
  • تناسب خانواده هاییکه به خانه های کرایی مصئون دسترسی دارند.

وضعیت موجود

وضیعت محیط زیست :

تقریباً 80% جمعیت افغانستان برای رفع نیازمندی های روزمرۀ خویش، مستقیماً بالای منابع طبیعی کشور اتکا دارند. در سال 2003، "ارزیابی محیط زیستی بعد از جنگ" پروگرام محیط زیست ملل متحد (UNEP) در افغانستان دریافت که تعداد زیاد وسایل معیشت بنا به تخریب محیط زیستی ناشی ازجنگ، فقر، افزایش جمعیت و سایر شیوه های بقا، شدیداَ تحت تهدید قرار دارد. فقدان منابع اساسی طبیعی مانند آب پاک یا چرا گاه ها منجر به متلاشی شدن بیشتر وسایل معیشت روستایی گردیده و تعداد کثیری از مردم را به مهاجرین محیط زیستی مبدل نموده و باعث افزایش فشار نفوس در مراکز شهری شده است. کاهش بنیاد های منابع طبیعی کشور آسیب پذیری را در برابر آفات

طبیعی و قلت مواد خوراکی، افزایش داده است، بنابرآن، فقر را بیشتر نموده و فرصت ها برای وسایل معیشت پایدار را کاهش داده است. صحت انسانی نیزمستقیما توسط تراکم آلود گی هوا و تنظیم ناقص زباله ها و روش های حفظ الصحوی ناقص، با تهدید مواجه میباشد. جنبه های کلیدی وضعیت کنونی محیط زیست افغانستان شامل موارد ذیل میباشد:

محیط زیست شهری :

در محیط زیست شهری، صحت انسانی بنا به روش های ناقص تنظیم مواد فاضله مایع و جامد و همچنان بنا به فقدان آب پاک آشامیدنی و زیربنای حفظ الصحوی، در معرض خطر قرار دارد. محل کافی دفن زباله ها در هیچ یکی از شهرک ها و شهر ها وجود ندارد و در رابطه با محل انبار زباله ها و کثافات بخاطر جلوگیری از سرایت آلودگی با آب های زیر زمینی و یا کاهش انتشار مواد سمی ناشی از سوختاندن زباله های جامد، هیچگونه تدابیر اتخاذ نمیگردد. علاوتاً، تعداد زیادی از فعالیت های صنعتی آلوده کننده بدون در نظر داشت تحفظ محیط زیست و صحت کارگران، انجام میشوند. زمین و سایر منابع، مانند


میراث های طبیعی و فرهنگی، بنا به فعالیت های انکشافی ناشی از پلانگذاری ناقص یا عدم پلانگذاری، تخریب گردیده اند. مساکن جدید در ساحات حساس و پرخطر، بشمول ساحات شیب دار زمین، ساحاتیکه در معرض لغزش زمین، میدان های در معرض سیلبرد دریا و ساحات زه کشی، ساحات در معرض زلزله ها و ساحات وسیلۀ معیشت اند، ایجاد میگردند. مساکن جدید بدون در نظر داشت نیازمندی های انرژی و سایر منابع طبیعی اعمار می شود. وضعیت محیط پیاده رو ها بنا به تسلط روز افزون وسایط نقلیه خرابتر شده است.

آب های رو زمینی و زیر زمینی :

آب برای رفاه و آسایش مردم افغانستان یک عنصر کلیدی به شمار میرود. تقریباً 75 الی 80% مردم برای تأمین محصولات زراعتی، به دسترسی منظم آب نیاز دارند. خساره به منابع آب کشور خیلی بزرگ است. خشکسالی و استخراج غیر منسجم و خود سرانۀ آبهای رو زمینی و زیر زمینی، انکشاف شهرى ذخایر موجود آب را شدیداً کاهش داده که منجر به بحران کمیت آب گردیده است. همچنان، کیفیت آب توسط آلودگی انبارگاه زباله ها، مواد کیمیاوی و گنداب های باز، مورد تهدید قرار دارد. بنا بر تنظیم ناقص آب های روزمینی، شمار زیادی از باتلاق های افغانستان کاملاً خشک گردیده و قادر به حفظ حیات وحش و یا فراهمی محصولات زراعتی نمی باشند.

جنگلات و چراه گاه ها :


جنگلات و درختزار های افغانستان منابع کلیدی وسایل معیشت افغانها را تشکیل میدهند. محصولات چوب مانند چوب سوخت برای پخت و پز و مواد ساختمانی بمنظور اعمار سرپناه، در مجموع برای بقا خیلی حائز اهمیت است. محصولات غیر چوبی مانند مغز باب، برگها، سمارق، گیاه ها و جانوران مربوط جنگل نیز برای مصئونیت غذایی مردم مهم تلقی میگردد. علاوه براین، جنگلات از فرسایش زمین جلوگیری نموده و یک توازن ایکولوژیکی را در ایکوسیستم ها و ساحات آبگیره ها حفظ مینماید. بهره برداری غیرقانونی، جنگلات و منابع درختزار ها را سریعاَ از بین میبرد و استفادۀ بیش از حد از چراگاه ها مانع تولید مجدد میگردد. ارزیابی های قمر مصنوعی (ستلایت) که توسط پروگرام محیط زیست ملل متحد(UNEP) در سال 2002 انجام گردید، نشان داد که جنگلات کاج (سرو کوهی) در ولایات ننگرهار، کنر و نورستان از سال 1978 طور اوسط 50% کاهش یافته است. از بین رفتن جنگلات و نباتات، استفاده بیش از حد از چراه گاه ها و زراعت للمی، خاک را با فرسایش شدید مواجه میسازد. چنانکه حاصلخیزی زمین کاهش یافته و مردم را در پی غذا و کاریابی از مناطق روستایی به شهر ها میکشاند.


خاک : خاک در افغانستان مهمترین اساس برای اقتصاد کشور محسوب میگردد. خاک اساس زراعت و مالداری بوده که در عین زمان رشد نباتات طبیعی را کمک میکند. باوجود آن، بنا بر استفادۀ بیش از حد و تنظیم ناقص در طول دهه ها، در بیشتر مناطق خاک به شکل تدریجی رو به فرسایش میرود و حاصلخیزی زمین کاهش می یابد. بعضی تخریبات آنقدر شدید اند که احیای مجدد آن بدون مداخلۀ بشر امکان پذیر نیست. یکی از تأثیرات تهدید کننده ناشی از بین رفتن خاک و نباتات عبارت ازصحرا گرایی و افزایش خطرات سیلاب ها میباشد.

هوا :گرد و خاک و انتشارات وسایط نقلیه ( ناشی از استفاده از هایدرو کاربن های دارای کیفیت پایین) عوامل عمده تأثیرات ناگوار کیفیت هوا در مناطق شهری افغانستان میباشد. مطابق تخمین سال 2002، تراکم وسایط نقلیه در کشور 500000 عراده جات تیز رو 30000 بس و 50000 موترهای لاری بودند- که این رقم سریعاَ رو به افزایش می باشد. در اواخر فصل خزان و زمستان کیفیت هوا در اثر انتشارات خانگی ناشی ازکثرت استفاده از داش ها، بخاری ها و آتش های باز، خرابتر میگردد. کمبود برق و فقدان چوب سوخت بدان معنی است که خانواده ها گاهی هم به سوختاندن مواد مانند کارتن ها و سایر وسایل بسته بندی که اغلباَ باعث انتشارات سمی میگردد، متوسل میشوند.

حیات وحش و تنوع بیولوژیکی

میراث حیات وحش افغانستان نیز تحت تهدید قرار دارد. قاز های حسینی در افغانستان برای تقریباً هشت سال موفق به تولید نسل نشده اند و آخرین کلنگ سایبریایی در سال 1986 دیده شده بود. در حالیکه درۀ واخان دارای جمعیت سالم پلنگ های برفی در معرض خطر و سایر پستانداران بشمول گوسفند مارکوپولو میباشد، شکار در بیشتر قسمت های کشور بطور فعال یا بمقصد ورزش، غذا، و یا هم بمنظور فروش پوست آنها به خارجی ها در کابل، صورت میگیرد. حیثیت قانونی تمام ساحات حفاظت شده در حال حاضر مورد سوال قرار دارد. مقررات ساحات حفاظت شده، که هنوز تصویب نگردیده، تحت قانون محیط زیست می باشد . هر چند، مقررات ساحات حفاظت شده و پلان های مدیریتی در حال حاضر تحت تدوین قرار دارد اما الی نهایی شدن پلانهای مدیریتی، هیچگونه اجراآت مدیریتی بمنظور حفاظت از تمامیت ایکولوجیکی و حیات وحش، انجام نمی گیرد. علاوه براین، کمتر از یک فیصد ساحه زمین شامل ساحات حفاظت شده میباشد (هیچکدام از ساحات حفاظت شده تا هنوز رسماً اعلام نشده است) و نه جنگلات کاج رو به زوال مناطق شرقی تحت پوشش قرار دارند. چون حیات وحش و تنوع بیولوژیکی افغانستان میتواند یک بخش مهم عواید سیاحتی آیندۀ را تشکیل دهد، قبل از اینکه فرصت از دست برود، باید توجه خاص به حفاظت این منابع مبذول گردد.
اگر به مشکلات کنونی محیط زیستی افغانستان رسیده گی نشود، تأثیرات ذیل متوقع است.

  • آلودگی کیمیاوی کنونی هوا، آب و خاک در ساحات تراکم آلودگی، صحت انسانی را تهدید نموده ثبات نیروی کاری و مفیدیت اقتصادی را متضرر خواهد ساخت.
  • آسیب پذیری در برابر آفات طبیعی و کمبود مواد غذایی افزایش خواهد یافت که این کار مانع مساعی انکشافی شده و بحران بشری را افزایش خواهد داد .
  • توزیع غیر مساویانه منابع آب منجر به کمبود شدید آب در بعضی نقاط خواهد شد که معیشت انسانها را تهدید نموده باعث مهاجرت های محیط زیستی میشود، شرایط ناگوار بشری را بمیان آورده تنش های منطقوی را افزایش خواهد داد.
  • تأثیرات ناگوار محیط زیستی پروژه های باز سازی و انکشافی شماری از مشکلات و اثرات جدید محیط زیستی را در برابر معیشت بمیان خواهد آورد اگر منظم نگردد و کاهش داده نشود. رسیدگی به این مشکلات، برای حکومت افغانستان تاثیرات مهم اقتصادی دراز مدت را در قبال خواهد داشت.
  • استفاده نا منظم از منابع آب، تولیدات زراعتی و مصئونیت غذایی و همچنان ایکولوژی باتلاق ها و تنوع حیات را تهدید خواهد نمود.
  • تنظیم ناقص زباله های شاروالی، صنعتی و نظامی میتواند باعث آلودگی بیشتر هوا، خاک و منابع آب (با اثرات ناگوار بالای صحت و رفاه انسانی و نیزمحیط زیست) و بمیان آمدن منابع جدید آلودگی گردد.
  • قطع جنگلات متداوم یکجا با چرش مواشی و کمبود آب، منجر به فرسایش مزید خاک، گسترش دامنۀ صحرا ها و کاهش حاصلدهی و خدمات ایکو سیستم و کاهش حاصلات زراعتی میگردد.
  • از بین رفتن متداوم نباتات و پوشش سبز و تنظیم ناقص خاک منجر به سرازیر شدن سیلاب ها، لغزش زمین، بدتر شدن کیفیت آب زیر زمینی و جریان سریع آب در فصل باران میگردد.
  • کاهش متداوم در تنوع حیات و فهرست مطول انواع در معرض خطر بنا بر از دست دادن زیستگاه و فقدان یک سیستم مؤثر ساحات حفاظت شده
  • مهاجرت های محیط زیستی میتواند در اثر تخریب زمین و کمبود منابع بمیان می آید
  • در اثر افزايش عبور و مرور عراده جات و سطوح الودگى، کيفيت زيست در مراکز شهرى بدتر خواهد بود.
  • بهره برداری خود سرانه از منابع غیر قابل تجدید، مانع تنظیم پایدار تولید و حفاظت خواهد گردید.
  • سرمایه گذاری های محیط زیستی ممکن به شکل تکراری و غیر منسجم صورت گیرد که منجر به عدم موثریت ،تکرار و استفاده غیر مطلوب و محدود منابع میگردد.
  • مردم افغانستان از معلومات اساسی محیط زیستی، ساحات تجمع آلودگی و مشکلات کلیدی که کشور با آن مواجه است، محروم خواهند شد.
  • مساعدت کننده گان، ادارات ملل متحد و جامعه بین المللی به فقدان معلومات کلیدی در مورد نیازمندی های سرمایه گذاری محیط زیستی برای سال 2007 (1386) و از آن بعد روبرو خواهند شد.

اگر مسایل محیط زیستی در اجندای بازسازی و بودجه ملی شامل نگردند، شروط لازمه برای انکشاف پایدار تکمیل نخواهد شد.